آیا اسلام بزور شمشیر بر مردم تحمیل شده است ؟قوس ۲۹, ۱۳۹۴

آیا اسلام بزور شمشیر بر مردم تحمیل شده است ؟

یکی دیگر از شبهه های پوچ مخالفین اسلام در طول تاریخ اسلام و مخصوصا در زمان ما همین شبهه بزور تحمیل شدن دین مقدس اسلام است که پشت سرهم تکرار میشود ، آنها میگویند : اگر حمله مسلمانان صدر اسلام به مناطق مختلف نبود اسلام گسترش پیدا نمیکرد و بر تعداد مسلمانها افزوده نمیشد بلکه منحصرا در همان منطقه جزیره العرب باقی میماند ، اما حمله مسلمانها در صدر اسلام به کشور های فارس و روم و خراسان و آسیای میانه سبب شد تا مردم این مناطق مجبور به پذیرش اسلام به عنوان دین همیشگی خود شوند پس اسلام دینیست که بزور شمشیر بر مردم تحمیل شده است نه بخاطر چیز دیگر .

جواب

گرچه تا کنون جوابهای خوب ، صحیح و قناعت بخشی برای این شبهه داده شده است اما یا مخالفین آن جوابها را ندیده اند یا بسبب غرور بیجائی که دارند ، نخوانده اند و یا اگر خوانده اند بخاطر جهل و تعصب ؛ درک و هضم نتوانسته اند .

ما برای اینکه یک جواب ساده و قابل فهم عموم برای دفع این شبهه بیان کنیم ، ناگزیریم که به چند مطلب بطور مختصر اشاره ای گذرا داشته باشیم .

الف : محل اعتقاد و جائی که انسان میتواند در آنجا مطلبی را قبول یا رد کند ، قلب انسان است و از آنچه که در قلب یک انسان وجود دارد هیچ کس جز خداوند و کسانی که خداوند به آنها خبر داده باشد ، خبر ندارد و نمیتواند خبر شود ، پس یک انسان میتواند در قلبش قسمی فکر کند و در ظاهر خود را قسمی دیگر معرفی نماید ، بنا براین قلب هیچ انسانی را نمیشود بزور شمشیر تسخیر کرد و اگر کسی قلبا مسلمان شده یا میشود ، فقط به انتخاب خود او بوده است وبس .

ب : در هیچ جائی از تاریخ اسلام یا مسلمانان صدر اسلام نوشته نشده است که آنها بالای سر مردم شمشیر گرفته باشند و از آنها خواسته باشند که مسلمان شوند یا آنها را خواهند کشت .

مخالفان میگویند : چون مسلمانان عرب ده ها سال در این سر زمین ها پس از فتح و تسلط یافتن باقی ماندند ، خود همین بقای آنها به عنوان حاکم در آن سرزمینها سبب شد که کم کم مردم بسوی اسلام روی بیاورند .

جواب میدهیم که اولا : اگر خود آن مردم به اختیار خود بسوی اسلام روی آورده باشند که مشکلی نیست و اگر بزور بوده باشد که دلیلی برای این جهت وجود ندارد و ثانیا : مگر شوروی سابق بیشتر از هفتاد سال در کشور های تحت اشغال خود که در آسیای میانه واقع است باقی نماند ، پس چرا نتوانست مردم آن مناطق را از اسلام بسوی مارکسیسم سوق دهد بلکه به مجرد فروپاشی شوری سابق صدای رسا و بانگ گویای توحید دوباره در آن سر زمینها طنین انداز شد و ساکنان آن مناطق که سالیان دراز مورد تهاجم فرهنگی و لادینی مارکسیست ها قرار گرفته بودند پس از آزادی از قید استعمار و اسارت ؛ دین رسمی خود را با اختیار کامل اسلام اعلام نمودند .

ج : عمل بعضی از مسلمانان هیچ وقت بیانگر و مبین اسلام نمیتواند باشد و اگر در جائی مسلمان یا مسلمانانی بزور بر عده ای ؛ بعضی از عقاید را تحمیل کرده باشند باید اشکال از نظر عقلی و عقلائی متوجه همان عده باشد نه اصل دین و اسلام .

د : جنگ های مسلمانان در صدر اسلام یا برای رهائی مستضعفان و محرومان از تحت ظلم و ستم زور گویان و ظالمان بوده است و یا برای دفع تهاجم دشمنان اسلام که یا با لشکر کشی و یا با توطئه های دیگر مانع پیشرفت اسلام و رسیدن صدای آن به گوش محرومان میشدند و در هر دو صورت ، جنگ به صورت دفاع بوده و نه تهاجم .

هـ : در هیچ تاریخی نیامده است که مسلمانان در اوایل اسلام با مردم عادی جنگیده باشند بلکه جنگ آنها با حکومت ها بوده است که همیشه مانعی بر سر راه مردم بودند و اجازه نمیدادند که آنها از حق اختیار و انتخاب خود استفاده کنند .

پس از بیان این مطالب به این نتیجه میرسیم که زور و تحمیلی در پذیرش دین اعمال نشده است ، و اگر مخالفان این مطالب را قبول نکرده و رد میکنند باید با دلیل و مدرک خلاف آنچه را که نوشتیم به اثبات برسانند وگرنه شعار دادن تنها دردی را دوا نخواهد کرد .

وانگهی کشورهای بزرگی وجود دارند که هرگز در تاریخ نیامده است که توسط مسلمانان فتح شده باشد ولی مردم آن کشورها امروزه مسلمانان هستند مثل کشورهای شرق آسیا و بویژه کشور اندونیزیا که بزرگترین کشور اسلامی است و هم چنین امروزه در چین و بعضی کشورهای غیر اسلامی تعداد قابل توجهی از اتباع آنها را مسلمانان تشکیل میدهند که صدها سال است دین اسلام را پذیرفته اند و به عنوان مسلمان زندگی میکنند بدون آنکه در جنگی بزور مسلمان شده باشند .

و از همه مهمتر اینکه حتی تسخیر سرزمینها توسط مسلمانها در اوایل اسلام بیشتر بسبب کمک های خود مردم ساکن آن مناطق و دلسردی آنان از حکومت ها و قوانین غلط آنان بوده است ؛ وگرنه هرگز امکان نداشت چند هزار مسلمان که از ساز و برگ جنگی هم بنحو کافی بر خور دار نبودند بتوانند بر لشکرهای عظیم و قدرتمند این مناطق فایق بیایند .

شوروی سابق با تمام قوا و تجهیزاتش و بالای یکصد و پنجاه هزار نفر ارتش تا دندان مسلحش نتوانست بر افغانستان و بر اراده آن ملت فایق آید ، چطور امکان دارد چند هزار نفر مسلمان بتوانند اراده ملتهای بزرگی را تسخیر کنند و دین خود را بر آنان بقبولانند .