با سلام و عرض احترام
شخصی از فرقه گاطعیه (مربوط به مدعی یمانی) کلیپی را در شبکه های اجتماعی گذاشته و با آوردن روایاتی از کتبی مثل کافی و غیر آن ادعا می کند که (وصی امام زمان قبل از آن حضرت ظهور کرده و اطاعت او واجب است ) .
روایاتی را که مورد استدلال قرار میدهد یکی دو روایت از کافی و روایات دیگری از کتابهای دیگر است که در آن روایات گفته شده از زبان امام باقر ع و دیگر امامان ع که ما همه قائم و مهدی و صاحب الامر هستیم .
و روایت دیگری نقل می کند و ادعا می کند که از روایت دو نکته استفاده می شود یکی ظهور امر امام مهدی و دومی ظهور خود آنحضرت و می گوید که باید ظهور امر آنحضرت توسط یکی از اهل بیت ع باشد و این روایت را از امام جواد ع نقل میکند .
هم چنین روایت دیگری را می آورد و استدلال می کند که طبق آن روایت شیعیان از دادن خمس معاف شده اند و فقهای شیعه بخاطر حب دنیا به این روایت عمل نکرده و از مردم خمس می گیرند و هم چنین از این روایت استفاده می کند که پس از ظهور امر آنحضرت این خمس باید به مدعی یمانی (احمد الحسن ) پرداخت شود .
خواهشمندیم برای روشن شدن مطلب رهنمائی بفرمائید و اینکه آیا این گفته ها درست یا خیر .
باسمه تعالی
علیکم السلام و رحمه الله و برکاته
اما در قسمت اول سؤال جنابعالی باید عرض شود که : روایاتی در کتب حدیثی آمده است که هریک از امامان علیهم السلام قائم و صاحب امر و مهدی هستند و در این شکی نیست اما این نکته را باید تو جه داشته باشید که هر عنوانی معنی خاص و عام دارد مثلا کلمه صادق بمعنی عام آن بر تمام انبیاء و ائمه علیهم السلام تطبیق میشود و هکذا کلمه قائم و مهدی و صاحب امر و ……. اما معنی خاص آن مشخص است که فقط بر یک فرد قابل صدق است و لا غیر .
مثلا در کتاب شریف کافی در ( بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّهَ ع کُلَّهُمْ قَائِمُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى هَادُونَ إِلَیْه ) آمده است که ما همه قائم و مهدی و صاحب سیف میباشیم اما این همان معنی عام است ولی در مقابل روایاتی داریم که این القاب وقتی مطلق و بدون قید و اضافه ذکر شود برای حضرت ولی عصر علیه السلام می باشد و کس دیگری اراده نشده بلکه از القاب خاص آنحضرت است .
مثلا در کافی ج ۱ ص ۵۳۳ این روایت را نقل می کند ( عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ یَکُونُ تِسْعَهُ أَئِمَّهٍ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ) امام باقر علیه السلام میفرماید بعد از امام حسین علیه السلام نه امام دیگر می آید که نهمین امام همان قائم عجل الله فرجه می باشد .
و در بحار الانوار ج ۱۶ ص ۳۶۴ از کتاب کمال الدین مرحوم صدوق نقل می کند که (الْهَمْدَانِیُّ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَا سَیِّدُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ وَ أَنَا خَیْرٌ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ حَمَلَهِ الْعَرْشِ وَ جَمِیعِ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ الْمُرْسَلِینَ وَ أَنَا صَاحِبُ الشَّفَاعَهِ وَ الْحَوْضِ الشَّرِیفِ وَ أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّهِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَقَدْ أَنْکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْ عَلِیٍّ سِبْطَا أُمَّتِی وَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ أَئِمَّهٌ تِسْعَهٌ طَاعَتُهُمْ طَاعَتِی وَ مَعْصِیَتُهُمْ مَعْصِیَتِی تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ وَ مَهْدِیُّهُمْ) رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود : من از همه خلق الله حتی ملائکه مقربین و انبیاء و مرسلین بالاترم و صاحب حوض و شفاعتم و من و علی علیه السلام دو پدر این امت هستیم که هرکه ما دو نفر را بشناسد خدا را شناخنه است و هر که ما را انکار کند خداوند را انکار کرده است و از علی علیه السلام دو سبط امت و سیدان جوانان اهل بهشت حسن و حسین علیهما السلام بدنیا می ایند و از فرزندان حسین علیه السلام امامان نه گانه می آیند که که طاعت آنها طاعت من و معصیت آنها معصیت من می باشد و نهمین آنها قائم و مهدی آنها می باشد .
و باز در بحار الانوار ج ۲۳ ص ۱۴۷ از مرحوم صدوق نقل شده است : ( [إکمال الدین] ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام] مع، [معانی الأخبار] الْهَمْدَانِیُّ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی مِنَ الْعِتْرَهِ فَقَالَ أَنَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّهُ التِّسْعَهُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِیُّهُمْ وَ قَائِمُهُمْ لَا یُفَارِقُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَ لَا یُفَارِقُهُمْ حَتَّى یَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص حَوْضَ) از امیر امؤمنین علیه السلام سؤال شد معنی عترت در فرمایش رسو الله چیست که فرمود :من از میان شما می روم و دو ثقل بزرگ را بین شما می گذارم یکی کتاب خدا و دیگری عترتم اهلبیتم را .
آنحضرت در جواب فرمود : من و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین که نهمین آنها مهدی و قائم ائمه علیهم السلام می باشد و این امامان از قرآن جدا نمی شوند تا در نزد حوض کوثر به پیامبر صلی الله علیه و آله ملحق شوند .
و ده ها روایت دیگر که بیانگر این معنی میباشد .
و از روایات فوق چند مطلب استفاده می شود .
۱- قائم و مهدی در عین حال که به مفهوم عام بر همه ۱۲ امام علیهم السلام قابل صدق و انطباق است اما به مفهوم خاص از القاب امام غائب عجل الله فرجه الشریف می باشد و کسی دیگری حق استفاده از آنرا ندارد .
۲- امامان فقط ۱۲ نفرند و آخرین آمام قائم آل محمد علیهم السلام است و بعد از ائمه دوازده گانه امامی نیست که لقب قائم یا مهدی یا صاحب الامر به او اطلاق شود .
۳- مدعی کذاب یمانی که خودش را قائم و مهدی می نامد دروغ می گوید چون لقب قائم فقط بدوازده امام بطور عام و به امام مهدی علیه السلام بطور خاص اطلاق شده است و بس و همچنین لقب مهدی .
۴- اگر کس دیگری خودش را به این القاب ملقب کند مبدع و ضال و مضل و مفتری علی الله و حتی کافر است .
ضمنا در این روایات هیچ گونه دلالتی در رابطه با وصی امام زمان و اینکه او قبل از امام زمان علیه السلام می آید و اطاعت او واجب است وجود ندارد بلکه در این روایات آمده است که اطاعت از دوازده امام واجب است چون اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد .
اما در رابطه با قسمت دوم سؤال تان باید عرض شود که کلمه (امر) به معنی امامت است و کسی که از ناحیه خداوند بر مردم به عنوان حاکم معرفی شده است ، صاحب امر است جنانکه در قرآنکریم میفرماید ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ ﴿النساء: ۵٩﴾) ای کسانی ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا و رسولش را و صاحبان امر خود را یعنی کسانی که حاکم شما هستند و امر شما در دستان آنان قرار دارد .
و روایتی را که اشاره کردید این روایت است مرحوم صدوق در کمال الدین ج ۲ ص ۳۷۷ نقل میکند : ( حدثنا محمد بن أحمد الشیبانی رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن أبی عبد الله الکوفی عن سهل بن زیاد الأدمی عن عبد العظیم بن عبد الله الحسنی قال قلت لمحمد بن علی بن موسى ع إنی لأرجو أن تکون القائم من أهل بیت محمد الذی یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما فقال ع یا أبا القاسم ما منا إلا و هو قائم بأمر الله عز و جل و هاد إلى دین الله و لکن القائم الذی یطهر الله عز و جل به الأرض من أهل الکفر و الجحود و یملؤها عدلا و قسطا هو الذی تخفى على الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه و یحرم علیهم تسمیته و هو سمی رسول الله ص و کنیه و هو الذی تطوى له الأرض و یذل له کل صعب و یجتمع إلیه من أصحابه عده أهل بدر ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا من أقاصی الأرض و ذلک قول الله عز و جل أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ فإذا اجتمعت له هذه العده من أهل الإخلاص أظهر الله أمره فإذا کمل له العقد و هو عشره آلاف رجل خرج بإذن الله عز و جل ) راوی به امام جواد علیه السلام عرض می کند که من امید وار بودم آن قائم آل محمد علیهم السلام که زمین را پر از عدل و داد می کند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده است شما باشید ، حضرت در جواب فرمود : گرچه ما همه قائم به امر الله و هادی بسوی دین خدا هستیم و لکن آن قائمی که زمین را از اهل کفر و الحاد پاک می کند و پر از عدل و داد می گرداند همان کسی است که ولادتش برای مردم مخفی و شخصش از مردم غائب است و بردن نام مبارکش حرام است ، او همنام و هم کنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و او کسی است که زمین تابع فرمان اوست و ۳۱۳ نفر از یارانش از دور ترین نقاط جهان گرد او جمع می شوند که همه از اهل اخلاصند و وقتی این ۳۱۳ نفر جمع شدند خداوند امر او را ظاهر می گرداند پس زمانی که تعداد یاران به ده هزار نفر برسد خروج میکند .
از این روایت این نکات استفاده میشود .
۱- قائم آل محمد فقط امام دوازدهم است و بس .
۲- خداوند متعال امامت او را ظاهر می کند بعد از جمع شدن ۳۱۳ نفر یعنی آنحضرت دعوتش را علنی میکند .
۳- در این روایت ندارد که یک نفر از اهلبیت صاحب امر او می شود و امرش را ظاهر می سازد بلکه دارد ( و اظهر الله امره ) یعنی خداوند امر او را ظاهر می کند یعنی اجازه میدهد که آنحضرت ظاهر شود و خلق عالم را بسوی خودش بخواند و بعد از جمع شدن ده هزار نفر خروج و قیام نماید .
پس در این روایت هم هیچ گونه دلالتی بر وجود وصی و وجوب اطاعت از او وجود ندارد و بر فرض محال که دلالتی باشد ثابت نمی کند که همین مدعی ۱۸ ساله همان وصی باشد .
و اما در قسمت سوم سؤال شما در رابطه با خمس باید عرض شود که پس از اغماض از ضعف سند روایت اولا از خود آن روایت استفاده می شود که این حلیت و اباحه نه در اصل خمس بلکه در رابطه با کسانی است که خمس نمی دهند و از پول غیر مخمس ازدواج می کنند یا کنیزی می خرند و غیر ذلک چون در روایت دارد ( و أما الخمس فقد أبیح لشیعتنا و جعلوا منه فی حل إلى وقت ظهور أمرنا لتطیب ولادتهم و لا تخبث) این خمس مباح شده است برای شیعیان تا طهارت مولد داشته باشند ، و مراد از ظهور امر نیز قبلا روشن شد ، و روایاتی دیگری شبیه این روایت است که در آن بطور تفصیل مطلب واضح شده است و شما می توانید در بخش تألیفات سایت به کتاب ( دفاع از مذهب اهلبیت علیهم السلام ) مراجعه نمائید تا مطلب کاملا برای شما واضح گردد .
از طرف دیگر انقدر روایت صحیح السند و در حد تواتر اجمالی از معصومین علیهم السلام در رابطه با وجوب خمس و عدم اباحه آن وجود دارد که این روایت نمی تواند با آن همه روایت تعارض کند .
و این نابخردان فقط برای پیش بردن مقاصد شوم خود شان فقط به بعضی از روایات استدلال می کنند و بس ، غافل از اینکه در هر باب و مسئله فقهی باید تمام روایات وارده در آن باب و مسئله مورد بررسی قرار بگیرد و بعد نتیجه از مجموع استفاده شود نه اینکه فقط یک روایت دیده شود .
می گویند شخصی نماز نمی خواند و وقتی سؤال شد چرا نماز نمی خواند ، گفت : خداوند در قرآن فرموده است : (لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ) به نماز نزدیک نشوید به او گفته شد این آیه دنباله هم دارد (وَأَنتُمْ سُکَارَىٰ) یعنی در وقتی که مست یا خواب آلوده هستید .
قصه این گمراهان هم قصه همان تارک صلاه است .
انشاء الله که مطلب برای شما حل شده باشد و هر وقت شبهه ای بود نیز بنویسید تا جواب داده شود .
و من الله التوفیق