اگر در اسلام آزادی عقاید است ، پس چرا حکم مرتد فطری اعدام است ؟قوس ۲۹, ۱۳۹۴

اگر در اسلام آزادی عقاید است ، پس چرا حکم مرتد فطری اعدام است ؟

شکی نیست که فقهای اسلام همه متفق بر اجرای حکم اعدام بر مرتد فطری ( یعنی کسیکه از پدر و مادر مسلمان بدنیا آمده و بعد از بلوغ کافر شده است ) هستند و این حکم یعنی عدم آزادی عقیده و اندیشه در اسلام وگر نه برای چه باید کسیکه عقیده اسلام را ترک میکند اعدام شود ؟ .

جواب

برای اینکه جواب کاملا برای همه واضح باشد ، ناگزیر هستیم که توضیحی را بعنوان مقدمه جواب بنگاریم .
مرتد که یک کلمه عربی میباشد از ارتد و ارتداد گرفته شده و به معنای رجوع و برگشت است اما در شریعت مقدسه اسلام به کسی اطلاق میشود که دین اسلام را رها کند و به دینی دیگر روی آورد یا یکی از امور ضروریه اسلام را که همه مسلمانان به آن معتقدند انکار نماید .
مرتد از نظر فقهی به دو قسم مرتد ملی و مرتد فطری تقسیم میشود ، مرتد ملی عبارت از کسی است که از اول مسلمان نبوده و در خانواده مسلمان یا از پدر و مادر مسلمان بدنیا نیامده است ، و بعد از بلوغ خود او اسلام را به عنوان دینی حق والهی پذیرفته و به آن معتقد گردیده است ، اما پس از مدتی دوباره از اسلام روی برگردانیده به دین اول خود یا دین دیگری معتقد شده است یا یکی از ضروریات اسلام را منکر شده است .
مرتد فطری هم بکسی گفته میشود که از اول در خانواده مسلمان و از پدر ومادر مسلمان بدنیا آمده قبل از بلوغ و بعد از آن مسلمان بوده ولی دست از اسلام کشیده و به آئین دیگری گرویده است یا یکی از ضروریات اسلام را مورد انکار قرار داده است .
علت این تقسیم به این جهت است که در قسم اول شخص کافر پس از کفر اسلام را به عنوان ملت انتخاب میکند یعنی روشی که باید به آن معتقد باشد و چون دوباره از آن روی بر گرداند گفته میشود : فلان رجع عن المله فلانی از ملت اسلام برگشته است ، در حالیکه در قسم دوم او بر اساس فطرت اسلام را پزیرفته بود و حالا که منکر اسلام یا یکی از ضروریات آن شده است به او گفته میشود : رجع عن الفطره یعنی از فطرت خود بر گشته است و حکم ایندو باهم کمی تفاوت دارد که بعدا بیان خواهد شد .
بعد از توضیح فوق باید بدانیم اگر کسی دست از عقیده اسلامی خود بر دارد و یا منکر بعضی از ضروریات دین شود و اظهار نکند مسلما کسی جز خداوند از قلب او آگاه نخواهد شد و هیچ قانونی هم در اسلام نداریم که باید برویم و تفتیش عقاید کنیم تا بدانیم که در سینه های دیگران چه میگذرد .
منکر دین یا منکر یکی از ضروریات دین هم اگر شبهات خودش را به عنوان سؤال مطرح کند و قصد تخریب در جامعه دینی را نداشته باشد باز مسلما با جبین گشاده به سؤالات او پاسخ داده میشود و هیچگاه کسی برای او حکم اعدام صادر نکرده و نمیکند .
یا حتی اگر به عنوان انتقاد از بعضی قوانین باشد و انکار از آن استفاده نشود باز مرتد گفته نشده و حکم اعدام برای او صادر نخواهد شد ، بلکه اگر احتمال انکار هم داده شود باز حکم اعدام ندارد ، زیرا در صورت احتمال این شبهه پیش می آید که شاید طرف منکر نباشد و با آمدن این شبهه و نظایر آن حدی در کار نخواهد بود زیرا در مورد تمام حدود یک قاعده کلیه مستفاد از روایات وجود دارد که « ان الحدود تدرأ بالشبهات یعنی شبهه ها مانع اجرای حدود میگردند » .
پس حکم اعدام درصورتی است که فرد مرتد به صرف ضدیت با اسلام و انکار آن یا انکار بعضی از ضروریات آن در قلب خود بسنده نکند و شبهات خود را بعنوان سؤال یا حتی انتقاد برای شنیدن پاسخ بدون آنکه تصریح به اصل انکار کند مطرح ننماید ، بلکه مستقیم و صریح انکار خود را اینجا و آنجا اعلام نموده و از این طریق اسلام و مسلمانان را بباد استهزاء و تمسخر بگیرد .
حتی در همین صورت هم اگر قبل از صدور حکم توبه نماید و در موقع اصدار حکم ثابت کند که او قبلا توبه نموده است حکم اعدام به اجرا گذاشته نشده بلکه فرد متهم آزاد میگردد .
یا اگر معلوم شود که به خاطر نداشتن علم و نادانی حرفهای گفته و چیزهای را منکر شده و پس از روشن شدن ؛ اعتراف به خطا و اشتباه خود کند باز اعدامی در کار نخواهد بود .
پس متوجه شدیم که اعدام در صورت اصرار و بقای طرف در حالت ارتداد تا حین صدور حکم و پافشاری بر انکار است که در این صورت بخاطر حفظ جامعه و حقوق اسلام و مسلمانان حکم اعدام بر او اجرا میگردد ، البته با این بیان که اگر مرتد ملی باشد پس از صدور حکم چنانچه توبه کند بخشیده خواهد شد و در مورد مرتد فطری اکثریت فقها میگویند توبه او بدرد آخرتش میخورد اما مانع از اجرای حکم در دنیا نمی شود .
ضمنا باید توجه داشت که اثبات ارتداد برای کسی آسان نیست و نمیشود کسی را بخاطر سخنی فورا محکوم به حکم ارتداد کرد بلکه شرایطی دارد که در کتب فقهی بیان شده است و ما در این مختصر به همین مقدار اکتفا مینمائیم .