چرا حقوق زنان در اسلام رعایت نشده است ؟قوس ۲۹, ۱۳۹۴

چرا حقوق زنان در اسلام رعایت نشده است ؟

عده ای تحت عنوان دفاع از حقوق زنان و برای ایجاد شک و شبهه در ذهن مسلمانان خصوصا کسانی که آگاهی کامل از دین مقدس اسلام ندارند این شبهه را مطرح میکنند و مواردی از باب ارث و قوانین حقوقی را هم بعنوان مثال یا بقول خودشان مشت نمونه خروار ذکر میکنند ، که مثلا ارث زن نصف مرد است یا دیه یک زن نصف دیه مرد است و یا اینکه شهادت دو زن به اندازه شهادت یک مرد است .

آیا این موارد و نظایر آن در قوانین اسلامی وجود دارد ؟ و اگر وجود دارد جواب اسلام از این شبهات چیست ؟ .
جواب

دین مقدس اسلام دین عدل و عدالت است و در هیچ قانونی از قوانین اسلامی اعم از عبادی و سیاسی و حقوقی و جزائی بهیچ عنوان اجحافی نسبت به هیچ کسی صورت نگرفته بلکه در جمیع جهات کاملا جنبه عدل و انصاف رعایت شده است .

زنان نیز که نصف جمعیت جهان را تشکیل میدهند از تمام مزایا و حقوق در تمام زمینه ها چون مردان بهره مند هستند .

در مسئله اجر و پاداش و مترتب شدن ثواب بر اعمال شان خداوند متعال هیچ فرقی بین زن و مرد قائل نشده بلکه بالصراحه میفرماید : « وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ” خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و مسکن‏هاى پاکیزه ‏اى در بهشتهاى جاودان (نصیب آنها ساخته); و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اینها) برتر است; و پیروزى بزرگ، همین است! ” » (۱) .

و در جای دیگر میفرماید : « مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ” هر کس کار شایسته‏ اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده می‏داریم; و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام می‏دادند، خواهیم داد ” » (۲) .

در دو آیه فوق الذکر مشاهده میکنید که بهیچ عنوان در گرفتن اجر و پاداش فرقی بین زن و مرد نیست ، بلکه هردو در گرو اعمال خویشند که اگر خوب باشد اجر و ثواب دارند ؛ و اگر بد باشد بستگی به لطف خدا دارد که ببخشد یا عقاب کند .

هم چنین در موارد حقوق و مزایا نیز بهیچ عنوان حقی از زنان ساقط نشده و یا نادیده گرفته نشده است و مواردی که در سؤال مطرح شده اگر درست موشکافی و دقت شود ، متوجه میشویم که خداوند متعال کاملا با عدالت کامل حکم فرموده است .

مثلا در مورد ارث باید بگوئیم که اولا در همه جا ارث زن کمتر از مرد نیست بلکه فقط در مورد برادر و خواهری که از پدر و مادر ارث میبرند و در مورد زنی که از شوهر ارث میبرد ، ارث زن نصف مرد است ، اما نه به آنجهت که زن نصف مرد تصور شده باشد بلکه چون نصف دیگر یا گاهی حتی بیشتر از نصف از جای دیگری تأمین گردیده است ، و اگر ارث زن در دو مورد فوق برابر ارث مرد بود یقینا حق مردان بمراتب ضایع شده بود .

اما در مسئله ارث از پدر یا مادر که دختر اگر برادری داشته باشد سهم او نصف سهم برادرش هست ، به این جهت است که خداوند برای زنان مهریه را بر شوهرانشان واجب نموده و هیچ حد و حدودی هم در شریعت بعنوان الزام برای آن ذکر نشده است و زن اگر چه در ارث نصف برادر خود ارث برده است اما گرفتن مهریه این نصف را جبران میکند و گاهی هم بیشتر از نصف از دست رفته میباشد .

در مورد ارث زن از شوهر هم باز مطلب ازین قرار است که نفقه اعم از خوراک و پوشاک و مسکن زن در دین مقدس اسلام بر شوهر او واجب است و اگر یک زن ملیونر هم باشد ، باز نفقه او به عهده شوهر است و او در مدتی که باشوهرش زندگی کرده یقینا بیشتر از نصفی که تصور میشود به مصرف رسانیده است .

ممکن است گفته شود در مورد زنانی که شوهر میکنند و مهریه میگیرند و هم چنین زنانی که سالیان متمادی و طولانی با شوهر خود سپری میکنند ، جواب قابل قبول است ، اما گاهی دخترانی هستند که هرگز شوهر نمیکنند یا زنانی هستند که بسیار مدت کم با شوهرانشان زندگی کرده اند مثل چند ماه یا حتی چند روز و بعد در اثر سانحه و اتفاقی شوهر را از دست داده اند ، در این دو صورت نصف دیگر چگونه جبران خواهد شد ؟ .

در جواب باید گفته شود که قوانین دینی نظر بر اغلبیت افراد دارد و اصل در دختران آنست که ازدواج کنند و اگر خود او ازدواج نمیکند یا شرایط به او اجازه نمیدهد این امور ربطی به اسلام و دین ندارد بلکه یا خود او مقصر است یا نزدیکان او که شرایط را سخت و دشوار کرده اند و در رابطه با زنانی که شوهرانشان را نیز در سن جوانی و پس از چند ماه یا چند روز از دست میدهند ، راه ازدواج مجدد باز است و میتوانند با ازدواج مجدد کمبود را جبران کنند ، حال اگر خود او دوباره ازدواج نکرد یا رسم و رواج های غلط اجتماعی به او این اجازه را نداد یا بستگان او مانع شدند در تمام این موارد مقصر یا خود او یا جامعه و یا بستگانش میباشند و باز این مشکل ارتباطی به اسلام ندارد .

اما در مورد دیه که برای زنان نصف مردان مقرر شده در صورتیکه از ثلث دیه تجاوز کرده باشد باید گفت که دیه نوعی غرامت است و برای زنده ها میباشد نه برای کسیکه مثلا کشته شده است زیرا او دیگر دستش از دنیا کوتاه است و نفعی برای او نخواهد داشت و چون در اسلام چرخ اقتصاد خانواده بدست مرد سپرده شده و بتعبیر واضح تر نان آور خانواده مرد است البته نه به آن جهت که زن نتواند کار کند بلکه حتی اگر زن سرمایه دار هم باشد باز نان آور مرد خواهد بود بنا بر این با از بین رفتن مرد شکست اقتصادی فاحش و چشم گیری به خانواده او وارد می آید ، به همین لحاظ دیه او دو برابر دیه زن است تا این خانواده دچار مشکل اقتصادی نشوند ، اما در موردی که زن ازبین میرود مشکل اقتصادی بزرگی برای خانواده پیدا نمیشود و به همین جهت دیه او نصف دیه مرد است .

ممکن است گفته شود این جواب در مورد خانواده های که سر پرست مرد دارند معقول و منطقی است اما اگر خانوادۀ باشد که هرگز مرد نداشته باشند و نان آور خانواده هم زن باشد ، آنگاه چگونه باید این معضل را حل نمود ؟ .

در جواب میگوئیم همانطور که گفته شد اولا قوانین و احکام در رابطه با اغلبیت است و ثانیا در مورد مذکور تأمین مخارج اقتصادی آن خانواده بعهده حکومت و بیت المال میباشد تا زمانیکه نان آور جدیدی جانشین نان آور گذشته شود .

در مورد شهادت هم درست است که شهادت دو زن به اندازه شهادت یک مرد است اما این بجهت آنکه زن نصف مرد باشد نیست بلکه بخاطر بعضی از خصوصیات زنان این قانون وضع گردیده است .

همه میدانیم که زن بخاطر آنکه بتواند مادر خوبی برای فرزندان خود باشد نیاز به قوۀ عاطفۀ بیشتری نسبت به مردان دارد و همین قوۀ عاطفۀ است که زن را وادار میکند گاهی شب را تا صبح نخوابد و به مراقبت از فرزند خود بپردازد .

بنا بر این دلسوزی و محبت و احساسی فکر کردن در زنان بیشتر است تا مردان چنانکه خشونت و قساوت قلب در مردان بیشتر از زنان دیده میشود ، زن قبل از آنکه فکر کند عاطفه و احساسش او را در محاصره خود در می آورند و بهمین لحاظ فکر و نظرش نیز بیشتر جنبه احساسی و عاطفی دارد .

در شهادت علیه مجرمی که ممکن است زندان شود یا یکی از اعضای بدنش قطع شود یا حتی اعدام شود ، زنی که شهادت میدهد تحت تأثیر عاطفه و احساس قرار گرفته و ممکن است حقیقت را کتمان کند و اگر دو زن باشند احتمال این کتمان کمتر و کمتر خواهد بود به همین لحاظ دین مقدس اسلام برای آنکه هیچ حقی ضایع نشود ؛ این قانون را جعل و وضع نموده است و وضع این قانون هیچ گونه دلالت بر نقص زن از نگاه عقل و فکر ندارد بلکه بیانگر تأثیر عاطفه و احساس است و بس .

در موارد زیادی جامعه و مردم و حتی خود زنان نیز موضوعی را که به یک زن محول شده است نمی پذیرند و تقاضای کمک می کنند مثلا اگر جسم سنگینی باشد که باید از جائی به جای دیگر حمل شود و در آنجا یکمرد و دو زن وجود داشته باشد ؛ یقینا موقع حمل و جا بجائی آن جسم سنگین مرد از یکطرف آن و دو زن از طرف دیگر میگیرند تا آن جسم را منتقل کنند و اگر مرد بگوید که یکی از خانمها به او کمک کند یا اینکه فقط یکی از آنها در کار حمل و انتقال باشد و دیگری دخالت نکند ؛ گفته خواهد شد که شما مرد هستید و آندو زن هستند و یکی از آنها نمی تواند به تنهائی به شما در حمل این جسم سنگین کمک کند ؛ و وقتی این جمله گفته شود هیچ کس اعتراض نمی کند که شما چرا دو زن را با یک مرد مقایسه کردید در حالیکه اگر اشکال قبلی درست باشد باید اینجا هم گفته شود که چون شما دو زن را با یک مرد مقایسه کردید پس از نظر شما یک زن نصف مرد است و مقایسه شما غلط است .

همانطوریکه در مثال مذکور گفته میشود که زن از حیث انسانیت با مرد فرقی ندارد بلکه فرق ایندو در قابلیتهای شان است و بس از اشکال بالا هم به همین شکل جواب داده میشود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(۱) توبه ۷۲ .

(۲) نحل ۹۷ .