باسمه تعالی علیکم السلام و رحمة الله و برکاته ج 1 - ملائکه مثل ما مکلف به تکالیف اند و لازمه مکلف بودن اختیار داشتن است . طبق نص قرآن کریم شیطان از ملائکه نیست (( وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ ﴿الكهف: ٥٠﴾ / بیاد آر زمانی را که به ملائکه دستور دادیم آدم را سجده کنند پس همه اطاعت کردند جز ابلیس که از جن بود .)) . اما چون سالیان زیادی با ملائکه محشور بود و با آنها یکجا به عبادت خداوند مشغول بود از باب غلبه این خطاب شامل او نیز میشود به جهت آنکه فردی که در میان جمعی زندگی میکند و مانند انها شده است از آنها حساب میشود . ج 2 - خداوند در قرآن کریم میفرماید : (( وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿البقرة: ٣٠﴾/ و بیاد آور هنگامی را که خداوند به ملائکه فرمود : من در روی زمین خلیفه (نماینده) قرار میدهم ، آنان گفتند : آیا کسی را قرار میدهی که در زمین فساد نموده و خونریزی کند (و اگر غرض از خلقت انسان عبادت است که)ما ترا تسبیح و تقدیس (و عبادت) می کنیم ، خداوند فرمود : آنچه را که من میدانم (حقایقی که برای من معلوم است) شما نمی دانید )) . اولا : ملائکه اعتراض نکردند بلکه سؤال نمودند و سؤال غیر از اعتراض است و چون خداوند جواب فرمود ، دیگر هیچ نگفتند یعنی اینکه توضیح می خواستند نه اینکه اعتراضی داشته باشند . ثانیا : ملائکه این نکته را که انسان روی زمین خونریزی و فساد می کند را از زندگی مخلوقات زمینی قبل از انسان متوجه شده بودند و لذا گفتند این موجودات زمینی نیز مثل پیشینیانشان فساد خواهند کرد . یا شاید (بلکه تحقیقا) قبل از آدم انسانهای دیگری روی زمین زندگی میکردند که فساد کرده بودند و ملائکه روی این لحاظ در رابطه با آدم و نسل او نیز این گمان را پیدا کردند . چنانکه از روایات استفاده میشود خداوند متعال هزاران آدم و هزاران عالم آفریده است و آدمی که ما از نسل او هستیم آخرین آدم است . این نکته را پیشرفتهای علمی امروز نیز تأیید می کند زیرا می بینید که گاهی آثار آدمهایی که میلیونها سال قبل زندگی میکردند کشف میشود . ج 3 - خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید : (( وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿النمل: ٨٢﴾/ و هنگامی که فرمان عذاب آنها (گناهکاران) فرا رسد (و در آستانه قیامت قرار گیرند) جنبنده ای از زمین برای آنها خارج می کنیم که با آنها صحبت می کند (و به آنها می گوید:که)مردم به آیات و نشانه های خداوند ایمان نمی آورند.)) . مراد از این جنبنده که قابل اطلاق بر انسان نیز می باشد موجودی است مقرب و بلند مرتبه که با بیرون آمدنش از زمین مسلمان را از کافر جدا ساخته و به مؤمنان بشارت پاداش و به کافران وعده عذاب میدهد . در روایات ما این انسان بلند مرتبه و مقرب حضرت علی علیه السلام معرفی شده است . ج 4 - خداوند متعال در سوره مبارکه فتح میفرماید : (( لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿الفتح: ٢﴾/ (بخاطر فتح بزرگ مکه )خداوند ذنب گذشته و اینده ترا می بخشد و نعمتش را بر تو تمام نموده و به راه راست هدایتت می فرماید )) . مراد از ذنب در این آیه گناه نیست بلکه شکست است و مراد از غفران نیز جبران می باشد ، و چون رسول الله ص در گذشته شکستهای از کفار دیده بود و در آینده نیز ، به همین خاطر خداوند این فتح را به او ارزانی نمود که جبران همه آن شکستها بشود . و اگر دقت کنید که فتح مکه ربطی به بخشش گناهان ندارد بیشتر متوجه این نکته خواهید شد . هم جنین ذنب در لغت فقط به معنی گناه نیست بلکه به معنی دنباله هم می اید یعنی اثار و تبعاتی که از شکست خوردن حاصل می شود . کما اینکه غفران برای جبران است . موفق باشید