باسمه تعالي . علیکم السلام و رحمة الله و برکاته . اولا : وقتی گفته می شود علم دیگر نیازی برای اثبات حجیت آن نیست زیرا حجیت علم ذاتی است به این معنی که مثل روشنی روز و تاریکی شب است زیرا نمی شود روز را از روشنائی و شب را از تاریکی جدا کرد پس همانطوری که روشنائی روز ذاتی روز است و تاریکی شب هم ذاتی شب ، حجیت علم هم ذاتی آن است و وقتی کسی علم پیدا کند که فلان راوی دروغگو یا منحرف بوده یا مجهول است نمی تواند به روایت او اعتماد کند و کسی دیگری هم نمی تواند او را مجبور به این اعتماد کند ، مثلا وقتی شما میدانید که فلان مایع خمر است حال اگر صد نفر هم بگویند که آب است شما باور نمی کنید . ثانیا : در روایات از ائمه علیهم السلام آمده است که به ثقات ما مراجعه کنید یعنی کسانی که موثق و مورد اعتماد بوده اند و با علم رجال است که ثقات از غیر ثقات مشخص میشود . ثالثا : در روایاتی که در جلد 27 وسائل های چاپ چدید آورده شده است ائمه علیهم السلام مؤمنین را به کسانی که ثقه بودند ارجاع داده اند مثل زکریا بن آدم که امام ع میفرماید مأمون در دین و دنیا هست یا مثل عمری و پسرش که امام علیه السلام می فرماید هر دو ثقه هستند و غیر این روایات که معلوم می شود آنچه معتبر است روایت ثقه می باشد و لا غیر (مگر اینکه انسان از روی قرائن به صدور روایتی اطمینان پیدا کند ) و ثقه بودن یا غیر ثقه بودن از علم رجال فهمیده می شود . رابعا : مرحوم حر عاملی در خاتمه وسائل الشیعة فوائدی را ذکر می کند که بعضی از آن مربوط به علم رجال است و اسامی افرادی را می نویسد که ثقه بوده اند و ........ و این یعنی ایشان و غیر ایشان معتقد به حجیت علم رجال بوده اند . خامسا : آیا معقول است که هرچه به نام روایت بدست ما رسید بپذیریم در حالیکه خود پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام ما را از پذیرفتن روایات دروغ بر حذر داشته اند ؟ . سادسا : حجیت علم رجال چزء ضروریات است و تمام فرق مسلمین اعم از شیعه و سنی و زیدیه و غیره آنرا قبول دارند و بعنوان قواعدی برای شناخت ثقه از غیر ثقه از آن استفاده می نمایند . نا گفته نماند که مذهب باطل برای اینکه با طلش را حق جلوه بدهد به روایات ضعیفه یا موضوعه یا شاذه و نادره تمسک می کند ، و برای اینکه بتواند حرف خودش را بکرسی بنشاند علم رجال را باطل می خواند مثل اینکه اگر کسی نخواهد به قوانین ترافیکی عمل کند این قوانین را بدعت بخواند و چنانچه مطلب دوم باطل است با طل خواندن علم رجال نیز باطل خواهد بود . موفق باشید